سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : چهارشنبه 94/4/3 | 9:49 صبح | نویسنده : هانیه

 

http://picture1.gallery/wp-content/uploads/2015/02/picture1.gallery_2-153.jpg

چجوری دلت اومد ازدلم بگزری زود
مگه قول نداده بودی به کسی دل ندی زود
چجوری دلت اومد یدفعه تنهام بذاری
چجوری دلت اومد دست تو دست اون بذاری
نگو که واسه تو دیره دل من داره میمیره
اونکه یه روزی نفس بود داره از پیش من میره
نگو که واسه تو دیره دل من داره میمیره
اونکه یه روزی نفس بود داره از پیش من میره
چجوری تونستی مگه میشه اخه
خاطرات کشندس مگه میشه یادت
نباشه اون روزا رو نکنه الزایمر گرفتی
میگه یادم نمیاد خب مگه میشه اخه
ندیدی شکست چجوری بغض دلم
دیگه بریده از آدمای گربه صفت
دستم نمک نداره آره مثل من زیاده
بودن تو هم شده واسم یه عادت بد
گریه هات مال من بود ادا اطوارات کجا رفت
کسی گیر نمیده بهت خیالت راحته نه
فقط خوش بگذرون چون بی من خوشی تو
منم چشمام باز تا آخرین ساعت شب
دیدی آخرشم همونی شد که خواستی
از عقده های بچگیمم جُک میساختی
صدامو دوس نداشتی میگفتی روانیم میکنه
حرفام به دلت نمینشست برام جک میساختی
تف تو روت با اون که پا تو وایستاد باشه
تو کاری کردی قضیمون داستان دار شه
نمیگم حق با منه اخلاقم بد بود درست
حالا باید خاطرات ته داستان شاخ شه
که خط و نشون بکشه واسه دلم
من با اینهمه بدی عاشقتم
باشه بخند دیوونه شاخ و دم نداره
مگه غیر اینه میدونم باشه بخند
نگو که واسه تو دیره دل من داره میمیره
اونکه یه روزی نفس بود داره از پیش من میره
نگو که واسه تو دیره دل من داره میمیره
اونکه یه روزی نفس بود داره از پیش من میره
چقدر عوض شدی
رنگ موهات عوض شده
ها ببینم ناخونم کاشتی هه