سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : سه شنبه 94/3/26 | 5:18 عصر | نویسنده : هانیه

http://picture1.gallery/wp-content/uploads/2014/05/pixgallery_%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B9-%DA%AF%D9%84-%D8%B1%D8%B2-%DA%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%DB%8C-%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D9%82%D9%82%D9%86%D9%88%D8%B3-4.jpg



تاریخ : سه شنبه 94/3/26 | 9:28 صبح | نویسنده : هانیه

 

http://picture1.gallery/wp-content/uploads/2014/12/picture1.gallery_1-219.jpg

فاصله بین داشتنت و نداشتنت
یک حــــرف است فقط یک حرف
اما وقتی نیستی همه چیز تورا یاد اوری میکند
تورا و نبودنت را
گاهی یک حـــــرف چقدر بزرگ است…



تاریخ : سه شنبه 94/3/26 | 9:26 صبح | نویسنده : هانیه

http://picture1.gallery/wp-content/uploads/2014/12/picture1.gallery_1-144.jpg

کافیست تو را به نام بخوانم تا ببینی
لکنت عاشقانه ترین لهجه هاست…
و چگونه لرزش لبهای من
دنیا را به حاشیه می برد…
دوستت دارم
با تمام واژه هایی که
در گلویم گیر کرده اند
و تمام هجاهای غمگینی که
بخاطر تو شعر می شوند…!!



تاریخ : سه شنبه 94/3/26 | 9:23 صبح | نویسنده : هانیه

 

http://picture1.gallery/wp-content/uploads/2015/01/picture1.gallery_%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%BE%DB%8C%D9%BE%D8%B1-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D9%84%D8%A8-12.jpg

بــرخـی از احـساس هــا را بــایــد ،
مــرد بــاشی ، تــا بـفهمـی !
زن بــاشی تــا ، درک کـنی !



تاریخ : سه شنبه 94/3/26 | 9:20 صبح | نویسنده : هانیه

 

http://picture1.gallery/wp-content/uploads/2015/01/picture1.gallery_amazing-paths-91.jpg

مرا یاد بگیر
نه مثل جبر!
نه مثل هندسه!
نه مثل یک منهای یک
که همیشه می شود صفر!
مرا یاد بگیر
مثل نیمکت آخر
زنگ آخر
و دستانی که نام تو را
مدام روی چوب حک می کرد،
مرا یاد بگیر…



تاریخ : سه شنبه 94/3/26 | 9:17 صبح | نویسنده : هانیه

 

%یادش بخیر...!

یادش بخیر…!
هوا سرد بود
داشت برف می بارید…
او می خندید
و من فکر می کردم مرداد ماه است…!!!



تاریخ : دوشنبه 94/3/25 | 9:37 صبح | نویسنده : هانیه

 

http://picture1.gallery/wp-content/uploads/2015/02/picture1.gallery_%DA%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%DB%8C-%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D9%82%D9%82%D9%86%D9%88%D8%B3-136.jpg

دیگر به همه چیز شک دارم
وقتی تو به دوست داشتن من یقین داشتی
و بی بهانه رفتی



تاریخ : دوشنبه 94/3/25 | 9:35 صبح | نویسنده : هانیه

 

http://picture1.gallery/wp-content/uploads/2015/03/picture1.gallery_95291202133262133234.jpg

همیشه نه،
ولی گاهی میان بودن و خواستن فاصله می افتد،
بعضی وقتها هست که
کسی را با تمام وجود می خواهی
ولی نباید کنارش باشی …



تاریخ : دوشنبه 94/3/25 | 9:23 صبح | نویسنده : هانیه

% هیچکس مرا به یاد نمی آورد

تنها نشسته ام و چای مینوشم و بغض میکنم
هیچکس مرا به یاد نمی آورد

این همه آدم روی کهکشان به این بزرگی
و من حتی آرزوی یک نفر هم نبودم . . .



تاریخ : جمعه 94/3/22 | 9:49 صبح | نویسنده : هانیه

من یه باردیگه اومدم