چجوری دلت اومد ازدلم بگزری زود
مگه قول نداده بودی به کسی دل ندی زود
چجوری دلت اومد یدفعه تنهام بذاری
چجوری دلت اومد دست تو دست اون بذاری
نگو که واسه تو دیره دل من داره میمیره
اونکه یه روزی نفس بود داره از پیش من میره
نگو که واسه تو دیره دل من داره میمیره
اونکه یه روزی نفس بود داره از پیش من میره
چجوری تونستی مگه میشه اخه
خاطرات کشندس مگه میشه یادت
نباشه اون روزا رو نکنه الزایمر گرفتی
میگه یادم نمیاد خب مگه میشه اخه
ندیدی شکست چجوری بغض دلم
دیگه بریده از آدمای گربه صفت
دستم نمک نداره آره مثل من زیاده
بودن تو هم شده واسم یه عادت بد
گریه هات مال من بود ادا اطوارات کجا رفت
کسی گیر نمیده بهت خیالت راحته نه
فقط خوش بگذرون چون بی من خوشی تو
منم چشمام باز تا آخرین ساعت شب
دیدی آخرشم همونی شد که خواستی
از عقده های بچگیمم جُک میساختی
صدامو دوس نداشتی میگفتی روانیم میکنه
حرفام به دلت نمینشست برام جک میساختی
تف تو روت با اون که پا تو وایستاد باشه
تو کاری کردی قضیمون داستان دار شه
نمیگم حق با منه اخلاقم بد بود درست
حالا باید خاطرات ته داستان شاخ شه
که خط و نشون بکشه واسه دلم
من با اینهمه بدی عاشقتم
باشه بخند دیوونه شاخ و دم نداره
مگه غیر اینه میدونم باشه بخند
نگو که واسه تو دیره دل من داره میمیره
اونکه یه روزی نفس بود داره از پیش من میره
نگو که واسه تو دیره دل من داره میمیره
اونکه یه روزی نفس بود داره از پیش من میره
چقدر عوض شدی
رنگ موهات عوض شده
ها ببینم ناخونم کاشتی هه
خوابم برده بود
جایی بین عقربه های ساعت
و خواب دیدم
کشته ام ثانیه ها را
انتظار تسلیم من است
و تو غنیمتی جنگی رسیدی به من
که صدای زنگ تلفن بیدارم کرد
تو بودی و گفتی
منتظرم نباش
هنگام رسیدن عقربه های ساعت
پرواز خواهم کرد
عادت کرده ام از لج رفتنت
عقربه های ساعت را به عقب بکشم
غافل از اینکه عقربه ها
عمریست مرا به دوش می کشند
به ساعت صفر نزدیکم
خیلی نزدیک …"به یاداون دوستی که بینمون نیست به هردلیل"
زندگی من و تو به هم ربط دارد !
اگر بی ربط بود،
هیچ وقت خدا ما را به هم نشان نمی داد!
باور کن...
آرام تَر با خودم کِنار مـی آیَم
صدای ما رو
از پشت شیشه ی مانیتور می شنوید...
مانیتوری که الان ، خیلیا پشتش بغض دارن
مانیتوری که الان ، خیلیا دستشون
زیر چونشونه
در ضمن ،
پشت همین مانیتور هم خیلیا دلشون گرفته